عجب لحظات سختی است، درمانده ام ،آچمزم، قفل شده ام،دمقم ، گریپم ، بسته ام ، نمی تونم خودم رو تعریف کنم  این وضع اولین تجربه منه تا حالا اینجور  معلق نشده بودم برای چی خود وخانواده خود راقربانی کردم ؟برای چه صفت بی عرضه گی را که لاشخور ها به من دادند تحمل کردم؟غربتی های بی ریشه وبی مایه را چرا مجال دادیم که این چنین همه چیز مارا برباد دهند؟جواب این همه سوال که ازمن می پرسند را چه گونه بدهم ؟ حاج آقا ظلم را تعریف کن. حاج آقا مصداق تعریف را هم معرفی کن. حاج آقا سفک دماء یعنی چی ؟کشتن بی گناه چه معنی داره ؟حاج آقا هتک حرمت چیه؟....حاج آقا قرآن خوندی ؟نهج البلاغه چطور؟ شنیدی دراسلام انسان حرمت داره ؟آبروی انسان مانند خون اون محترمه ؟ببینم شما تو تهرون زندگی می کنی ؟کس وکاری هم داری ؟اگرخودت سرت نمیشه دورو وریتها بهت نگفتن چه خبره....؟ خدایا کسر آوردم به دادم برس خدایا خودت می دونی که هر کاری کردم نیتم این بود که تو وخلق تو راضی باشن خلقت که چشم دیدن منو ندارن یه جوری به من برسون تو نظرت درباه من چیه ؟ ...