کدامین راه؟

هرکه ناموخت از گذشت روزگار * هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

کدامین راه؟

هرکه ناموخت از گذشت روزگار * هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

برگهایی از خاطرات زندگی من : شیطنت های کودکی

  

سلمونی ورآفتاب:

قدیما تو خونه ها حموم نبود خیلی بهداشتی ها هفته ای یه روز حموم میرفتند، برای اینکه یقه کتامون از چرک کبره نبنده مدرسه دستور داده بودند یه یقه سفید روی یقه کت بدوزیم و مرتب اونو عوض کنیم بعداً پلاستیکی اومد که یه دستمال خیس می کشیدیم تمیز می شد. برای جلو گیری از گچلی وشپش گذاشتن دستور داده بودند مرتب موی سرامونو از ته بزنیم ، هرچند از قیافه آدمیزاد بر می گشتیم و لی برای من یه خوبی داشت!! برای زدن موهای سرم پنزار میدادند ومامانم سفارش می کرد حتمن برم مغازه علی سلمونی اما برای اینکه بشه از کنارش به نوایی برسیم می رفتم سلمونی ور آفتاب سه زار میدادم ، دوزارشم میموند برای سیرابی خورون، وای به وقتی که قضیه لو می رفت خر بیار باقالی بار کن، بچه تو آدم نمی شی؟! ، هر گر گوری میره پیش اون غلام شل اونوقت توی جز جیگر زده ام میری سرتو اون بزنه آخر من از دست تو دق میکنم...

 سیرابی خوری :

قبلا بعرض رسید که ما دو شیفته مدرسه می رفتیم بعضی روزا ناهار باب میل نبود عصر که از مدرسه بر میگشتم بد جوری شکمه قار و قور می کرد یکی از همین روزای بد حالی ما، مامان گفت: حسین من دارم میرم خونه سکینه خانم غروب برو تافتونی پنج تا نون بگیر پولم میزارم تو طاقچه، اولش ناراحت شدم نمی دونم چرا؟ (بعد پنجاه سال هنوزم وقتی بهم میگن نون بگیر حالم گرفته میشه!!) یه ساعتی تو کوچه با بچه ها با ترتری ( لاستیک دوچرخه ویه تیکه چوب) سگ دو زدیم دیگه داشت هوا تاریک می شد، یادم افتاد باید برم نونوایی رفتم پولو ورداشتم یه پنزاری (پنج ریالی ) خب این پول نونه ،اما بد جوری هوس سیرابی کردم . یه بنده خدایی سیراب و شیردون فروش غروبا کنار نونوایی بساط می کرد تا میخواست نوبت ما بشه از بوی خوش سیرابی به قول مامان کره مینداختیم . پول که نداشتم مامانم از من قول گرفته بود مال حروم نخورم خدا بیامرز می گفت حسین من حاضرم نصف خرج خونه رو بدم به تو اما دستت بسمت مال حروم نره. آخه اونوقتا بعضی از بچه ها میرفتند دله دزدی بقول خودشون لیسکی، باید چکار میکردم شکم داشت عقلو سروته می کرد که یهو با خودم گفتم از قلک مامان قرض میگیرم . دست بکار شدم یه سجاق قفلی ورداشتم با فوت کوزه گری در دوحرکت سه زار درآوردم و پیش بسوی نونوایی ، تا بخاد نوبتم بشه علی الحساب یه نون گرفتم سه زارم یه شیردون باچندتا تیکه جگرسفید .... حالاهم که بیاد میارم شدیدن هوس کردم اما متاسفانه با دندون مصنوعی نمیشه سیرابی خورد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد